زلزله

چهارشنبه هشتم آذر ۱۴۰۲ 21:8 سرما خوردم ناجورخسته شدم انقدر عطسه کردم و بینیم رو گرفتم. دیروزم کهکمرم گرفته بود نمیتونستم اصلا بچرخم. از بس تو مترو یه دقیقه بخاری میزنن یه دقیقه کولر همه جامون رگ بهرگ میشه. امروز میخواستم نرم شرکت ولی یه جلسه مهمداشتیم البته سرجلسه همه فهمیدن رو به راه نیستم.یه همکار دارم رفتاراش عجیب من رو یاد دخترعمم میندازه.هرچی من میخوام بی حاشیه زندگی کنم بقیه میپیچنبه پر و پای من. فردا کلاس سنتور دارم این هفته وقتنشد زیاد تمرین کنم. کتابمم چند روزه نخوندمفقط سرکار میخوابمیکی بیاد من رو از جام بلند کنه بدن درد عجیبی دارممامانمم که فقط غر میزنه بابا من مریضم یکم به منرسیدگی کن زلزله...

یکشنبه دوازدهم آذر ۱۴۰۲ 21:33 چقدر هوا کثیفهتا حالا ندیده بودم شبا آلودگی مشخص باشه.سرم درد گرفته‌. بیرون بودم واقعا حس کردم نمیشه اینجانفس کشید‌. چی داره به سر ریه هامون میاددلم هوای تمیز میخواد.کاش میشد فردا نرم سرکارواسه نوشتن پایان نامه باید دست بجنبونم چیزی نمونده.آخه این چه موضوعی بود من برداشتم هرچی مینویسمتموم نمیشه زلزله...

دوشنبه بیست و دوم آبان ۱۴۰۲ 12:40 سرکارم، به شدت خوابم میاد، سرمو میذارم رو میز ولیخوابم نمیبره. انقدر خمیازه کشیدم دهنم درد گرفته.چرا هرچی میخوابم سیر نمیشم؟بابا آخر ماه بازنشست میشه. نامش اومده بهم گفت چندتامتن خداحافظی پیداکن. دیشب داشت میخوندشون حسکردم بغض کرده. سخته بعد از ۳۰سال از جایی که هرروز عمرت رو اونجا بودی دل بکنی.مامانم دیشب میگفت براش جشن گرفتن بیا ما هم بریم.گفتم آخه مادرمن تو کجا میخوای بری مگه جشن خانوادگیهبعد اصلا شاید راحت نباشه جلوی ما.میگه بروبابا با تو هم نمیشه حرف زد.میخواستم بچینم بریم سفر ولی بااین شرایط فعلا نمیشهرفت، یه چند ماهی باید با حقوق من سرکنیم.خدایاااااا کارت های پرپول من چی میشه پس؟جدا اگه پول بابام نباشه من توانایی زندگی ندارم.برم یکم کتاب بخونم زلزله...

سه شنبه بیست و سوم آبان ۱۴۰۲ 13:0 آدما موجودات پیچیده ای هستن.تو از یکی خوشت میاد، میدونی اولین نفر زندگی طرف نیستی و ممکنه طرف قبل از تو از خیلی ها خوشش اومده باشه و بهشون ابراز علاقه کرده باشه ولی نمیتونی به اینمسئله واکنش نشون بدی به سه دلیل: یک، اونقدر عاقل و بزرگ شدی که بفهمی همه ادم ها همچین تجربیاتی تو زندگیشون دارن و نمیشه کاریش کرد. دو، اون هم میتونهمتقابلا بیاد به تو گیر بده پس بهتره بازش نکنی کلا. سه،قرار نیست طرف کل عمرش منتظر تو بمونه و خب ادم هاذاتا انتخاب های اشتباه زیادی انجام میدن این هم میتونهجزء همون ها باشه. ولی هیچکدوم این ها نمیتونه این حسرو از وجود تو دور کنه. با خودت میگی نکنه منو بااون مقایسه کنه یا بشینه فکرکنه اگه بااون بود الان شرایطشچجوری پیش میرفت.کلا تو گذشته آدم ها سرک نکشین فقط آرامش خودتون مختل میشه. زلزله...

چهارشنبه بیست و چهارم آبان ۱۴۰۲ 12:48 همکارم لباشو ژل زده همه میگن چقدر خوشگل شدی منمهمینو گفتم ولی به نظرم اصلا خوشگل نبود.چجوری از نظر اونا خوبه ولی من نه؟چرا من انقدر با همه فرق دارم؟چرا از دماغ عملی قوس دار، فک زاویه دار، ابروهای لیفتخوشم نمیاد؟ یه وقتایی میشینن درباره یه چیزایی حرف میزنن که نمیدونم چی هست شدم عین پیرزنا.ناخن هایی که کاشته شده و مال خودت نیست چه زیبایی ایداره اخه. مگه چیزی که مال خودت باشه زیبا نیست؟چی شد که موهای موج دار دیگه زیبا نیست؟مگه کسی که دندوناش صاف و مرتب بود قشنگ نبود؟چیشد همه کامپوزیتی شدن؟چرا من اینا رو زیبا نمیبینم؟من یه دختر معمولیم، با صورت طبیعی، بدن لاغر و موهایکراتین نشده. چقدر عجیبه که دیگه هیچکس مثل من نیست زلزله...